تأثیر بینش بر انگیزش در تربیت دینی و اخلاقی


 

مقدّمه

درتاریخ اندیشه بشری، همواره این سؤال در ذهن متفکران و دانشمندان وجود داشته است کهآگاهی انسان چه نقشی در بروز رفتار یا ایجاد انگیزه برای رفتار دارد؟ آیا علمانسان به خوبی و بدی، در برانگیختن او به سوی رفتار خوب و پرهیز از رفتار بداخلاقی مؤثر است؟ اگر مؤثر است، آیا می توان گفت: بینش و آگاهی شرط کافی برای انگیزش انسان به سوی رفتار است، یااین که نیروی محرّکه دیگری برای بروز رفتار لازم است؟

پاسخهای متفاوتی به این سؤال ها داده شده و دلایل و شواهد عقلی و تجربی نیز برای اینپاسخ ها ارائه گردیده که بر اساس هر یک از آن ها روش های توصیه شده برای تربیتاخلاقی نیز متفاوت بوده است.در نوشتار حاضر، ضمن اشاره به دیدگاههای موجود در این زمینه و تأکید بر یکی از آن ها، نتایج کاربردی این دیدگاه و روشهای پیشنهادی حاصل، در تربیت دینی و اخلاقی بررسی می گردد.

 

درمیان فیلسوفان و متفکران، سقراط و شاگرد او، افلاطون، نخستین کسانی بوده اند که بهتأکید بر اهمیت دانایی و بینش در کسب فضیلت های اخلاقی شناخته شده اند. سقراط دانش را بنیاد هنر اخلاقی می شمرد و بر این باور بود کهاگر آدمی حقیقت نیک و بد را بشناسد، به بدی نخواهد گرایید. «بد»کاری از روی نادانی است و کسی دانسته بدنمی کند. از این روست که برای سقراط، فلسفه حقیقی همانا «فلسفه اخلاق»است و بس.(1) آموزش بنیادی افلاطون نیز همچون استادش،سقراط، آن است که «هنر اخلاقی» نتیجه دانش و بینش است. آنچهسبب می شود که ثروت های معنوی، یعنی دادگری، جرأت و خویشتن داری همچنان که ثروتهای مادی چنان که باید به کار روند، «دانایی» است. ازاین رو، اوج تربیت انسانی همانا رو کردن به فهم و شناسایی و برخورداری از دانش وبینش است.(2)

ایناندیشه همچنان در طول تاریخ تاکنون رواج داشته و حتی در دوران معاصر، موضوع بررسیها و تحقیقات تجربی قرار گرفته است.از جمله کسانی که در قرن اخیر به بررسیرابطه بینش اخلاقی و رفتار اخلاقی با روش تجربی پرداخته اند، کهلبرگ است. او از اولین کسانی بود که به تحقیق در این زمینه پرداخت، بهگونه ای که پس از او تلاش هایی که برای برنامه ریزی به منظور بالابردن سطح رشداجتماعی و اخلاقی افراد صورت گرفته، شدیدا متأثر از نظریه «رشد اخلاقی»کهلبرگ بوده است.(3) در این نظریه، به نوعی رابطه تقویتکنندگی بین رشد قضاوت اخلاقی و بروز رفتار اخلاقی اشاره شده است؛ یعنی رشد قضاوت وتفکر اخلاقی، که از مقوله شناخت و بینش است، احتمال بروز رفتار اخلاقی را افزایشمی دهد. برای مثال، بزهکاران در مقایسه با افراد مطیع قانون، که از نظرتراز سنّی و هوشی یکسان هستند، از لحاظ قضاوت اخلاقی در سطح پایین تری قرار دارند.(4)شواهد دیگری نیز در کارهای او و کسانیکه روی نظریه او کار کردند، بر همین نکته تأکید دارند.



آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: